جدول جو
جدول جو

معنی گردون تک - جستجوی لغت در جدول جو

گردون تک
(گَ تَ)
مرکب تیزتک. (آنندراج). اسب تیزرو. (ناظم الاطباء) :
کرد گزین زآن همه گردون تکان
پنجهزار از صدوپانصد گران.
میرخسرو (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
گردون تک
تیز رو تندرو
تصویری از گردون تک
تصویر گردون تک
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گردون سا
تصویر گردون سا
آنچه سر بر فلک ساید، بسیار بلند، برای مثال جلوه گاه طایر اقبال گردد هر کجا / سایه اندازد همای چتر گردون سای تو (حافظ - ۸۲۰)
فرهنگ فارسی عمید
(گَوَ)
آسمان گونه. مانند آسمان:
وآن چنگ گردون وش سرش ده ماه نو خدمتگرش
ساعات روز و شب درش مطرب مهیا داشته.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
ارابه کش. عراده برنده:
اباپیل گردون کش و رنگ و بوی
ز خاور بر ایران نهادند روی.
فردوسی.
ز گاوان گردون کشان چل هزار
کرنج آورند آن که آید به کار.
فردوسی.
ز گاوان گردون کش و بارکش
خورش گونه گون بار صد بار شش.
اسدی (گرشاسب نامه).
همچنان که گردون کشان و خراسبانان جایگاه گردش چوب گردون را و میل خراس را به روغن چرب کنند تا حرکت آن بنرمی بود. (ذخیرۀ خوارزمشاهی).
آنگه که بدی به نور رخ مه را خویش
جستی و ز تو نیافتم بهرۀ خویش
اکنون آیی که گشت کونت ای درویش
چون گردن پیر گاو گردون کش ریش.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(گَدَ)
دهی است از دهستان دشمن زیاری بخش کهگیلویۀ شهرستان بهبهان، واقع در 2هزارگزی شمال باختری قلعه کلات مرکز دهستان و 42هزارگزی شمال راه شوسۀ بهبهان به آرو. دارای 50 تن جمعیت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
مانند آسمان فلک مانند: وان چنگ گردون وش سرش ده ماه نو خدمتگرش ساعات روز و شب درش مطرب مهیا داشته. (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه گردونه را حمل کند ارابه کش: زگاوان گردون کش و بارکش خورش گونه گون بار صد بار شش
فرهنگ لغت هوشیار